معنی اصطلاح -> به درِ بسته [ بر ] خوردن؛
با درِ بسته روبرو شدن
جواب رد شنیدن؛ با مانع / امر ناموافق روبرو شدن
مثال:
نمی دانم چرا از یک سال پیش مرتب بد می آورم، به هر کاری که دست می زنم، به درِ بسته برمی خورم.
با درِ بسته روبرو شدن
جواب رد شنیدن؛ با مانع / امر ناموافق روبرو شدن
مثال:
نمی دانم چرا از یک سال پیش مرتب بد می آورم، به هر کاری که دست می زنم، به درِ بسته برمی خورم.