معنی اصطلاح -> بیخ ریش / گیس کسی ماندن
خواستار نیافتن و نزد کسی ماندن / به کسی تحمیل شدن
مثال:
- چندماهی بیشتر از زندگی زناشوییش نگذشته بود که در پی اختلاف با شوهر به خانه ی مادرش برگشت و بیخ گیس او ماند.
- این ماشین قراضه اصلا کار نمی کنه، بگیر و پول منو پس بده. مال بد بیخ ریش صاحبش.
خواستار نیافتن و نزد کسی ماندن / به کسی تحمیل شدن
مثال:
- چندماهی بیشتر از زندگی زناشوییش نگذشته بود که در پی اختلاف با شوهر به خانه ی مادرش برگشت و بیخ گیس او ماند.
- این ماشین قراضه اصلا کار نمی کنه، بگیر و پول منو پس بده. مال بد بیخ ریش صاحبش.