معنی اصطلاح -> پنبه ی کسی / چیزی را زدن
عیب و نقص کسی / چیزی را گفتن و او را نزد دیگران بی اعتبار کردن؛ بطلان عقاید کسی را ثابت کردن
مثال:
با سوال پیچ کردن و نشان دادن بی سوادی او به جمع، حسابی پنبه اش را زد.
عیب و نقص کسی / چیزی را گفتن و او را نزد دیگران بی اعتبار کردن؛ بطلان عقاید کسی را ثابت کردن
مثال:
با سوال پیچ کردن و نشان دادن بی سوادی او به جمع، حسابی پنبه اش را زد.