معنی اصطلاح -> [ سر کسی ] بالای دار رفتن
به دار کشیده شدن؛ دار زده شدن؛ اعدام شدن با دار
مثال:
که سال هاست بالای دار رفتی و این شحنه های پیر از مرده ات هنوز پرهیز می کنند
( شفیعی کدکنی )
به دار کشیده شدن؛ دار زده شدن؛ اعدام شدن با دار
مثال:
که سال هاست بالای دار رفتی و این شحنه های پیر از مرده ات هنوز پرهیز می کنند
( شفیعی کدکنی )