کلمه جو
صفحه اصلی

خاک پاشی

لغت نامه دهخدا

خاکپاشی. ( حامص مرکب ) عمل خاک پاشیدن :
بخاکپاشی باد و ببادساری آب.
خاقانی.
ز خاکپاشی در دستخون فروماندیم
ز پاکبازی نقش فنا فروخواندیم.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی صص 5-8 ).

دانشنامه عمومی

بی حرمتی و اهانت


دانشنامه آزاد فارسی



کلمات دیگر: