یولچی . [ یُل ْ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه قزوین و همدان ، میان نجف آباد و آوج ، در 251هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
یولچی
لغت نامه دهخدا
یولچی. [ یُل ْ ] ( ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) ( از: یول ، راه + چی ، پسوند نسبت به فاعلیت ) راهنما و هادی راه. ( ناظم الاطباء ). راهبر. ( آنندراج ). || گدا. گدای راه نشین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || بنابر مشهور ایلچی. ( آنندراج ).
یولچی. [ یُل ْ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه قزوین و همدان ، میان نجف آباد و آوج ، در 251هزارگزی تهران. ( یادداشت مؤلف ).
یولچی. [ یُل ْ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه قزوین و همدان ، میان نجف آباد و آوج ، در 251هزارگزی تهران. ( یادداشت مؤلف ).
یولچی . [ یُل ْ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: یول ، راه + چی ، پسوند نسبت به فاعلیت ) راهنما و هادی راه . (ناظم الاطباء). راهبر. (آنندراج ). || گدا. گدای راه نشین . (یادداشت مرحوم دهخدا). || بنابر مشهور ایلچی . (آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
راهبان یا راه بلد
راه بند. خبره راه.
کلمات دیگر: