(پِ دَ ) (مص ل . ) = بیهودن : نیم - سوخته گشتن به وسیلة تابش آتش ، بیهودن .
پیهودن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
پیهودن. [ پ َ / پ ِ دَ ] ( مص ) بیهودن. نیم سوخته گشتن به تبش آتش. رجوع به بیهودن شود. نیم سوخته و رنگ بگردانیده شدن از رسیدن تبش آتش بدان :
جوانی رفت پنداری نخواهد کرد بدرودم
بخواهم سوختن دانم که هم اینجا بپیهودم.
جوانی رفت پنداری نخواهد کرد بدرودم
بخواهم سوختن دانم که هم اینجا بپیهودم.
کسایی.
پیشنهاد کاربران
پیهودن دَ: باطل کردن، لغو کردن، کنسل کردن.
ابطال کردن ، چنانکه پیمانی یا قانونی ۞ .
ریشه پهلوی: pathutan و pathunitan : پیهودن و پیهونیدن
ابطال کردن ، چنانکه پیمانی یا قانونی ۞ .
ریشه پهلوی: pathutan و pathunitan : پیهودن و پیهونیدن
کلمات دیگر: