کلمه جو
صفحه اصلی

بیرو

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) بی آزرم بیشرم پر رو بی چشم و رو . ۲ - ( اسم ) کیسه کیس. پول .
پیرو . کیسه و خریط. زر و پول و غیر آن .

فرهنگ معین

۱ - (اِمر. ) کیسه ، کیسة پول . ۲ - (ص مر. ) بی شرم ، پُررو.

لغت نامه دهخدا

بیرو. ( اِ ) پیرو. کیسه و خریطه زر و پول و غیر آن. ( برهان ). کیسه و خریطه را گویند که در آن زر و امثال آن نهند. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به پیرو شود.

بیرو. ( ص مرکب ) ( از: بی + رو ) بیشرم. پررو. کنایه از مردم بی انفعال و بی آزرم و کسی که سخنان ناخوش به روی کسی میگوید. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از مردم بی انفعال و آزرم که سخنان ناخوش بر روی آدمی گویند و از بدی شرم نکنند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بی مروت. ( غیاث ). بی حیا. بی چشم و رو. رجوع به رو و ترکیبات آن شود.

بیرو. (اِ) پیرو. کیسه و خریطه ٔ زر و پول و غیر آن . (برهان ). کیسه و خریطه را گویند که در آن زر و امثال آن نهند. (انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به پیرو شود.


بیرو. (ص مرکب ) (از: بی + رو) بیشرم . پررو. کنایه از مردم بی انفعال و بی آزرم و کسی که سخنان ناخوش به روی کسی میگوید. (برهان ) (ناظم الاطباء). کنایه از مردم بی انفعال و آزرم که سخنان ناخوش بر روی آدمی گویند و از بدی شرم نکنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). بی مروت . (غیاث ). بی حیا. بی چشم و رو. رجوع به رو و ترکیبات آن شود.


دانشنامه عمومی

بیرانوند- این واژه برای افراد متعلق به ایل بیرانوند به کار می رود


مختصات: ۱۳°۱۸′ شمالی ۱°۳۹′ غربی / ۱۳٫۳۰۰°شمالی ۱٫۶۵۰°غربی / 13.300; -1.650
بام
بیرو شهری در شهرستان کونگوسی در استان بام در بورکینافاسوی شمالی است و جمعیت آن ۶۹۳ نفر است.

گویش مازنی

/biroo/ بی جان - صاف روشن ۳خجالتی و کم رو


کلمات دیگر: