یوز تاخت یوزتک
یوزتاز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یوزتاز. ( نف مرکب ) یوزتاخت. یوزتک. یوزجست. یوزدو. که چون یوز تند بتازد. کنایه از تیزپا و تنددو :
گورساق و شیرزهره ، یوزتاز و غرم تک
پیل گام و کرگ سینه ، رنگ تاز و گرگ پوی.
گورساق و شیرزهره ، یوزتاز و غرم تک
پیل گام و کرگ سینه ، رنگ تاز و گرگ پوی.
منوچهری.
کلمات دیگر: