funnel
تگاب
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- زمین شیب دار پر سبزه و علف که آب باران بر آن دود و جابجابماند . ۲ - جنگ خصومت .
فرهنگ معین
(تَ ) (اِمر. ) = تگاو: ۱ - قیف . ۲ - پرده ای است در موسیقی .
لغت نامه دهخدا
تگاب. [ ت َ ] ( اِ ) پیاله ای باشد از نقره و غیره که در ته آن لوله ای نصب کرده باشند و با آن شراب و گلاب و امثال آن در شیشه کنند و آنرا به عربی قیف گویند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به تکاب شود. || زمین نشیب پرسبزه و علف را نیز گویند که آب باران بر آن بدود و جابجا بماند. رجوع به تکاب و تکاو شود. || جنگ و خصومت را نیز گفته اند. || نام پرده ای است از موسیقی. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به تکاو شود.
تگاب. [ ت َ ] ( اِخ )روستایی است از ولایت گنجه. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تکاو شود.
تگاب. [ ت َ ] ( اِخ )روستایی است از ولایت گنجه. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تکاو شود.
تگاب . [ ت َ ] (اِ) پیاله ای باشد از نقره و غیره که در ته آن لوله ای نصب کرده باشند و با آن شراب و گلاب و امثال آن در شیشه کنند و آنرا به عربی قیف گویند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تکاب شود. || زمین نشیب پرسبزه و علف را نیز گویند که آب باران بر آن بدود و جابجا بماند. رجوع به تکاب و تکاو شود. || جنگ و خصومت را نیز گفته اند. || نام پرده ای است از موسیقی . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تکاو شود.
تگاب . [ ت َ ] (اِخ )روستایی است از ولایت گنجه . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). رجوع به تکاو شود.
فرهنگ عمید
= تکاب
تکاب#NAME?
دانشنامه عمومی
تگاب می تواند اشاره به یکی از موارد زیر داشته باشد:
ولسوالی تگاب
ولسوالی تگاب (ولایت کاپیسا)
ولسوالی شیرین تگاب
تپه قلعه تگاب شاخن
ولسوالی تگاب
ولسوالی تگاب (ولایت کاپیسا)
ولسوالی شیرین تگاب
تپه قلعه تگاب شاخن
wiki: تگاب
پیشنهاد کاربران
قیف
کلمات دیگر: