۱- سخنان ساخته گفتن : قص. افسر کیخسرو و تاج جمشید بسرخاک نشینان که مرصع خوانی است . ( بنقل بها . ) ۲ - تمهید قصه خوانی : قص. قبض. شمشیر تو دارم بمیان گوش کن گوش که رفتم بمرصع خوانی . ( قدسی ) ۳ - خوش سخنی رنگین کلامی : در افشانی عرض مطلبش رفت مرصع خوانی لعل لبش رفت . ( اشرف در قص. جان دادن سوداگر پسر مارگزیده )
مرصع خوانی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~ . خا ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - تمهید قصه خوانی . ۲ - خوش سخنی .
لغت نامه دهخدا
مرصعخوانی. [ م ُ رَص ْ ص َ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) حرفهای ساخته گفتن. ( آنندراج ) :
قصه افسر کیخسرو و تاج جمشید
به سر خاک نشینان که مرصعخوانی است.
قصه قبضه شمشیر تو دارم به میان
گوش کن گوش که رفتم به مرصعخوانی.
درافشانی عرض مطلبش رفت
مرصعخوانی لعل لبش رفت.
قصه افسر کیخسرو و تاج جمشید
به سر خاک نشینان که مرصعخوانی است.
( آنندراج ).
|| تمهید قصه خوانی. ( آنندراج ) : قصه قبضه شمشیر تو دارم به میان
گوش کن گوش که رفتم به مرصعخوانی.
قدسی ( آنندراج ).
|| رنگین کلامی و خوش سخنی.( آنندراج ) : درافشانی عرض مطلبش رفت
مرصعخوانی لعل لبش رفت.
اشرف ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
سخنان مرتب و آراسته گفتن.
کلمات دیگر: