بهره برداري , انتفاع , استخراج , استثمار , استقلا ل , ازادي , بي نيازي از ديگران , سوء استفاده استعمار , بهره كشى , بهره بردارى
استغلال
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
طلب غله کردن، غله گرفتن، غله برداشتن، غله داشتن
( مصدر ) طلب غله کردن غله گرفتن غله بر داشتن .
( مصدر ) طلب غله کردن غله گرفتن غله بر داشتن .
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) طلب غله کردن ، غله گرفتن .
لغت نامه دهخدا
استغلال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) غله آوردن خواستن. ( منتهی الارب ). از چیزی غله گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی )( زوزنی ). از جایی غله گرفتن. || بکشیدن وحمل غله داشتن. بر کشانیدن غله داشتن. ( منتهی الارب ). || مزدوری گرفتن. || برداشتن غله : استغل المستغلات ؛ ای اخذ غلتها. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
استثمار کردن.
کلمات دیگر: