کلمه جو
صفحه اصلی

هرکان

لغت نامه دهخدا

هرکان. [ ] ( اِخ ) از طسوج جبل. ( تاریخ قم ص 218 ).

هرکان. [ هََ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا، واقع در 20 هزارگزی جنوب خاوری نی ریز. جایی است کوهستانی و معتدل و دارای 80 تن سکنه. از قنات و چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات است. شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. مزرعه چنار و ده مسی جزواین قریه میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

هرکان . [ ] (اِخ ) از طسوج جبل . (تاریخ قم ص 218).


هرکان . [ هََ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا، واقع در 20 هزارگزی جنوب خاوری نی ریز. جایی است کوهستانی و معتدل و دارای 80 تن سکنه . از قنات و چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات است . شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . مزرعه ٔ چنار و ده مسی جزواین قریه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).



کلمات دیگر: