مترادف بیخته : غربالی، غربالی شده، الک شده، نرم
بیخته
مترادف بیخته : غربالی، غربالی شده، الک شده، نرم
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
غربالی، غربالیشده، الکشده
نرم
۱. غربالی، غربالیشده، الکشده
۲. نرم
فرهنگ فارسی
( اسم ) چیزی که از غربال رد شده باشد .
فرهنگ معین
(تِ ) (ص مف . ) الک شده .
لغت نامه دهخدا
بیخته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) چیزی که از غربال رد شده باشد. ( ناظم الاطباء ). منخول. مغربل :
هرگز نبرد کسی ببازار
نابیخته گندم بهایی.
هرگز نبرد کسی ببازار
نابیخته گندم بهایی.
ناصرخسرو.
|| پیچیده : مطوی برابر ( مقابل ) منشور، و اصل نشر خلاف طی باشد و منه : نشرالموتی ؛ای احیاهم ، برای آنکه تا مرده باشند چون بیخته باشند چون زنده شوند افراخته شوند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص 405 ص 4 ). رجوع به ماده قبل شود.کلمات دیگر: