ستوده
استوده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
استوده. [ اُ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از هر سه صاحب فطنت و صاحب نظر
هر یکی از دیگری استوده تر.
هر یکی از دیگری استوده تر
در سخا و دروغا و کر و فر.
هر یکی از دیگری استوده تر.
مولوی.
استودن.ستوده. ستایش شده : هر یکی از دیگری استوده تر
در سخا و دروغا و کر و فر.
مولوی.
فرهنگ عمید
۱. مدح شده، ستایش شده.
۲. پسندیده: هریکی از دیگری استوده تر / در سخا و در وغا و کرّوفر (مولوی۱: ۱۰۶۴ ).
۲. پسندیده: هریکی از دیگری استوده تر / در سخا و در وغا و کرّوفر (مولوی۱: ۱۰۶۴ ).
کلمات دیگر: