کلمه جو
صفحه اصلی

هزار کردن

فرهنگ فارسی

مشتق از الف بمعنی هزار است بهزار رسانیدن تعداد چیزی .

لغت نامه دهخدا

هزار کردن. [ هََ / هَِ ک َ دَ ]( مص مرکب ) تألیف ( تاج المصادر بیهقی )، که مشتق از الف به معنی هزار است. به هزار رسانیدن تعداد چیزی.


کلمات دیگر: