۱ -( مصدر ) فرا گرفتن آموختن کلامی از کسی . ۲ -( اسم ) فراگیری آموزش . جمع : تلقنات .
تلقن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ لَ قُّ ) [ ع . ] (مص م . ) فراگرفتن ، فهمیدن .
لغت نامه دهخدا
تلقن. [ ت َ ل َق ْ ق ُ ] ( ع مص )دریافتن و واگرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بمشافهه گرفتن چیزی را از دهان. فارابی گوید: تلقن الکلام ؛ اخذه ُ و تمکن منه ُ. ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: