استمزاج
فارسی به انگلیسی
sounding someone's inclination or consulting his opinion
فرهنگ فارسی
مزاج دانی کردن، باکسی صحبت کردن برای شناختن میل وخواهش او، رای وعقیده واراده کسی رادرامری جویاشدن
( مصدر ) از چگونگی مزاج آگاهی بدست آوردن مزاج دانی کردن .
( مصدر ) از چگونگی مزاج آگاهی بدست آوردن مزاج دانی کردن .
لغت نامه دهخدا
استمزاج. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) مزاج دانی کردن. ( وطواط ) ( غیاث ).
- استمزاج کردن ؛ زمینه بدست آوردن. استفسارکردن.
- استمزاج کردن ؛ زمینه بدست آوردن. استفسارکردن.
فرهنگ عمید
صحبت کردن با کسی برای شناختن میل و خواهش او، رٲی و عقیده و ارادۀ کسی را در امری جویا شدن.
پیشنهاد کاربران
مزاج کسی را بدست آوردن
استمزاج یعنی نظر خواهی
کلمات دیگر: