(خَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ خرطوم . ۲ - مجازاً به معنی بزرگان ، مهتران .
خراطیم
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
خراطیم. [ خ َ ] ( ع اِ ) ج ِ خرطوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خرطومها. ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
- خراطیم القوم ؛ مهتران قوم. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ).
- خراطیم القوم ؛ مهتران قوم. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ).
فرهنگ عمید
= خرطوم
خرطوم#NAME?
پیشنهاد کاربران
بزرگان
کلمات دیگر: