اسم: الای (دختر) (ترکی) (تلفظ: elay) (فارسی: اِلای) (انگلیسی: elay)
معنی: ماه ایل، زیباروی ایل
معنی: ماه ایل، زیباروی ایل
الای
فرهنگ اسم ها
فرهنگ فارسی
( آلای ) ( اسم ) در کلمات مرکب بمعنی آلاینده آید : دهان آلای لقمه آلای .
نعمت ها، نیکویی ها، جمع الی
این کلمه ترکی است بمعنی اسباب تریشفات .
نعمت ها، نیکویی ها، جمع الی
این کلمه ترکی است بمعنی اسباب تریشفات .
لغت نامه دهخدا
( آلای ) آلای.( نف مرخم ) در کلمات مرکبه مخفف آلاینده :
نیست بر من روزه در بیماری دل زآن مرا
روزه باطل میکند اشک دهان آلای من.
ولی در زیر لب لخت جگرخای.
الای. [ اَ ] ( ترکی ، اِ ) اسباب. تشریفات. شکوه. ( دزی ).
- الای جاوش ؛ مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است. ( دزی ).
- الای مدافع ؛ زد و خورد. ( دزی ).
- امیر الای ؛ کلنل. سرهنگ. ( دزی ).
- بالالای ؛ با شکوه تمام. با تشریفات. ( دزی ).
نیست بر من روزه در بیماری دل زآن مرا
روزه باطل میکند اشک دهان آلای من.
خاقانی.
لبش گاهی بخواهش لقمه آلای ولی در زیر لب لخت جگرخای.
طالب آملی.
الای. [ اَ ] ( ترکی ، اِ ) اسباب. تشریفات. شکوه. ( دزی ).
- الای جاوش ؛ مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است. ( دزی ).
- الای مدافع ؛ زد و خورد. ( دزی ).
- امیر الای ؛ کلنل. سرهنگ. ( دزی ).
- بالالای ؛ با شکوه تمام. با تشریفات. ( دزی ).
الای . [ اَ ] (ترکی ، اِ) اسباب . تشریفات . شکوه . (دزی ).
- الای جاوش ؛ مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است . (دزی ).
- الای مدافع ؛ زد و خورد. (دزی ).
- امیر الای ؛ کلنل . سرهنگ . (دزی ).
- بالالای ؛ با شکوه تمام . با تشریفات . (دزی ).
دانشنامه آزاد فارسی
آلای. آلای (Alay)
رشته کوهی به طول ۲۴۰ کیلومتر، در شمالی ترین قسمت پامیر. از شرق به غرب، میان جنوب غربی قرقیزستانو استان بدخشان در تاجیکستان امتداد دارد. بلندترین قلۀ آن ۷,۱۳۴ متر است. درۀ پهناور آلای در شمال و دره های موکسوو مارکانسودر جنوب آن واقع است.
رشته کوهی به طول ۲۴۰ کیلومتر، در شمالی ترین قسمت پامیر. از شرق به غرب، میان جنوب غربی قرقیزستانو استان بدخشان در تاجیکستان امتداد دارد. بلندترین قلۀ آن ۷,۱۳۴ متر است. درۀ پهناور آلای در شمال و دره های موکسوو مارکانسودر جنوب آن واقع است.
wikijoo: آلای
پیشنهاد کاربران
الای یعنی ماه تیر و طایفه
به نظر من ال ای یعنی زیبا روی فامیل
دهخدا چرا انقد اشتباه می نویسد
الای ریشه ترکی داره
ال =طایفه ، ایل
آی =ماه
الای یعنی ماه طایفه یا همون ایل
الای ریشه ترکی داره
ال =طایفه ، ایل
آی =ماه
الای یعنی ماه طایفه یا همون ایل
ماه طایفه، خوش چهره، زیبا
ال آی یعنی ماه قبیله
ماه یک طایفه. . . . . .
ماه یک ایل . . . . . . . . . . .
ماه یک ایل . . . . . . . . . . .
الای یعنی ماه طایفه یا ال
ال آی یعنی ماه ایل ( طایفه )
من خودم الای هستم
الای یعنی ماه ایل .
این اسم یک پرنسس مصری بوده است
و در هر صورت نظرات بالا درست بوده.
الای یعنی ماه ایل .
این اسم یک پرنسس مصری بوده است
و در هر صورت نظرات بالا درست بوده.
معنی ائل آی یعنی ماهِ ایل ، قوم، قبیله
به نظر من الای به معنی ماه ایل هستس و خیلی اسم زیبایی هم است به همین دلیل اسم خواهرم را گذاشتم الای 🙂
ال آی به ترکی
ال=طایفه
آی=ماه
ماه طایفه
ال=طایفه
آی=ماه
ماه طایفه
نامی بسیار زیبا و خوش آهنگ است اسم دخترم را الای خواهم گذاشت
ال آی یعنی دختر من. . . . . . از دور هم ماه طایفمون
الای به ترکی میشه سال و ماه ایل و آی به هر حال اسم خیلی قشنگی هست و من دوستش دارم
زیباروی ایل
معنی الای خوشگل طائفه اسم دختر من الای است خودشم واقعا خوشگله چشاش عسلی است موهای بورداره خودشم پوستش سفیده شبیه اسمش
معنی اسم ال آی
ال آی اسم دخترانه است، معنی ال آی: ( ترکی ) 1 - ماه ایل؛ 2 - ( به مجاز ) زیباروی ایل
ال آی اسم دخترانه است، معنی ال آی: ( ترکی ) 1 - ماه ایل؛ 2 - ( به مجاز ) زیباروی ایل
ائل=مردم، ایل با ائل کمی فرق داره ضرب المثل ائل گوجی ، سیل گوجی رو معنی کنید میبینید ک ائل ب معنی مردمی هست ن ایل و قشر خاص
ماه قبیله، ماه ایل، ماه فامیل
ال آی ( Elay ) نام دخترانه ترکی یعنی ماه مردم
الای یعنی زیباروی طایفه یعنی دخترنازمن اسم دختر اولم آتنا ودختر کوچولوم الای
اسم من الای هست
الای یعنی ماه طایفه
من اسمم و خیلی دوست دارم
و نوشته هاتون درسته : - )
الای یعنی ماه طایفه
من اسمم و خیلی دوست دارم
و نوشته هاتون درسته : - )
کلمات دیگر: