کلمه جو
صفحه اصلی

ایقان


مترادف ایقان : اطمینان، اعتقاد، باور، یقین

فارسی به انگلیسی

certitude, conviction

conviction


فرهنگ اسم ها

اسم: آیقان (پسر) (ترکی)
معنی: ( آی + قان ) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است اصیل، نجیب

اسم: ایقان (پسر) (عربی) (تلفظ: iqān) (فارسی: ايقان) (انگلیسی: ighan)
معنی: یقین، ایمان، به یقین دانستن، بی گمان شدن، بارور شدن، حالت ذهن که امری را کاملاً درست می داند

(تلفظ: iqān) (عربی) به یقین دانستن ، بی‌گمان شدن ، بارور شدن ؛ حالت ذهن که امری را کاملاً درست می‌داند، یقین ؛ (در قدیم) ایمان .


مترادف و متضاد

اطمینان، اعتقاد، باور، یقین


فرهنگ فارسی

یقین کردن، باورکردن، بی گمان دانستن، بی گمان شدن
۱ - (مصدر ) بیگمان شدن یقین کردن بیقین دانستن باور کردن . ۲ - ( اسم ) بیگمانی یقین .

فرهنگ معین

[ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بی گمان شدن ، باور کردن . ۲ - (اِمص . ) باور، یقین .

لغت نامه دهخدا

ایقان. ( ع مص ) ( از «ی ق ن » ) به یقین دانستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24 ). بی گمان دانستن و بی گمان شدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) :
مکان علمست نفست را زبان اندیشه رهرو
نزولت پایه او نی عروجت منزل ایقان.
ناصرخسرو.
با خود گفتم اگر بر دین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچو آن جادو باشم. ( کلیله و دمنه ).
مرد ایقان رست از وهم و خیال
موی ابرو را نمی گوید هلال.
مولوی.
به علم ار بگذری ز اسلام و ایمان
یقین اندررسی در ملک ایقان.
شبستری.
- ایقان بالشی ؛ علم پیدا کردن بحقیقت چیزی بنظر استدلال و به همین جهت خداوند متعال متصف بیقین شود. ( تعریفات ).

فرهنگ عمید

یقین کردن، باور کردن، بی گمان دانستن، بی گمان شدن.

پیشنهاد کاربران

نام کتابی است که مولف آن میرزا حسین علی نور ( معروف به بهاء الله ) می باشد.


کلمات دیگر: