کلمه جو
صفحه اصلی

توتک


مترادف توتک : نی لبک، طوطی، نان قندی، گنجینه

فرهنگ اسم ها

اسم: توتک (دختر) (فارسی) (تلفظ: tutak) (فارسی: توتَک) (انگلیسی: tutak)
معنی: طوطی، نی لبک

مترادف و متضاد

۱. نیلبک
۲. طوطی
۳. نانقندی
۴. گنجینه


فرهنگ فارسی

( اسم ) قسمی نی که چوپانان نوازند نی لیک نی توتک .
دهی از دهستان دلکا است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است .

فرهنگ معین

( ~.) (اِ.) نوعی نی لبک ، که چوپانان می نوازند.


( ~.) (اِ.) نان کوچک قندی .


( ~.) (اِ.) گنجینه ، صندوق پول .


(تَ ) (اِ. ) طوطی .
( ~. ) (اِ. ) نوعی نی لبک ، که چوپانان می نوازند.
( ~. ) (اِ. ) نان کوچک قندی .
( ~. ) (اِ. ) گنجینه ، صندوق پول .

(تَ) (اِ.) طوطی .


لغت نامه دهخدا

توتک . [ ت َ / تُو ت َ / تو ت َ ] (اِ) گنجینه و مخزن . (برهان ) (آنندراج ). انبارخانه و گنجینه و مخزن و صندوق پول و تپنگو. (ناظم الاطباء).


توتک . [ تو ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دلکا است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


توتک . [ تو ت َ ] (اِخ ) محله ایست از محلات شیراز. (فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).


توتک . [ توت َ ] (اِ) جانوری است سخن گو که آن را بتازی طوطی خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). مرغی است معروف که طوطی گویند. (فرهنگ رشیدی ). طوطی سخن گو را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نوعی از نان باشد که در قزوین و توابع آن خصوصاً در راوند (کذا) خوب می پزند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || قسمی از نی باشد که شبانان نوازند. (برهان ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). قسمی از نی باشد و آنرا نیشه هم گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) :
به شوخی گر کند توتک نوازی
پری را دل کند از شیشه بازی
ز شدّ توتک او اندک اندک
خرد قالب تهی سازد، چه توتک ؟

تأثیر (از آنندراج ).



توتک. [ توت َ ] ( اِ ) جانوری است سخن گو که آن را بتازی طوطی خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). مرغی است معروف که طوطی گویند. ( فرهنگ رشیدی ). طوطی سخن گو را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نوعی از نان باشد که در قزوین و توابع آن خصوصاً در راوند ( کذا ) خوب می پزند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || قسمی از نی باشد که شبانان نوازند. ( برهان ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). قسمی از نی باشد و آنرا نیشه هم گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) :
به شوخی گر کند توتک نوازی
پری را دل کند از شیشه بازی
ز شدّ توتک او اندک اندک
خرد قالب تهی سازد، چه توتک ؟
تأثیر ( از آنندراج ).

توتک. [ ت َ / تُو ت َ / تو ت َ ] ( اِ ) گنجینه و مخزن. ( برهان ) ( آنندراج ). انبارخانه و گنجینه و مخزن و صندوق پول و تپنگو. ( ناظم الاطباء ).

توتک. [ تو ت َ ] ( اِخ ) محله ایست از محلات شیراز. ( فرهنگ رشیدی ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

توتک. [ تو ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دلکا است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است و 150 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ عمید

۱. (موسیقی) قسمی نی که چوپانان می‌نوازند؛ نی‌توتک؛ نی‌لبک.
۲. نوعی نان کوچک قندی.


۱. گنجینه؛ مخزن.
۲. صندوق پول.


۱. گنجینه، مخزن.
۲. صندوق پول.
= طوطی
۱. (موسیقی ) قسمی نی که چوپانان می نوازند، نی توتک، نی لبک.
۲. نوعی نان کوچک قندی.

طوطی#NAME?


دانشنامه عمومی

توتک ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
توتک (تفت)
توتک (خاتم)
توتک (راور)
توتک (ری)
توتک (نی ریز)

گویش مازنی

/tootek/ کلوچه ی تنوری و خانگی که فاقد شکر و شیرینی است & نان تنوری کوچک که حالت تزیینی دارد

کلوچه ی تنوری و خانگی که فاقد شکر و شیرینی است


نان تنوری کوچک که حالت تزیینی دارد


پیشنهاد کاربران

چشمم

توتک یکی از شیرینی های محلی شهرستان دماوند هم هست

توتک شیرینی محلی شهرستان دماوند هم هست

نام شهری است در ترکیه امروزی که از ایرانشهر بزرگ به یادگار مانده است. نام این شهر به زبان پارسی پهلوی است و چیم طوطی ( نام عربی یک پرنده ) را دارد.

توتک یک شیرینی برای شهر لواسان هم هست


درزبان لکی یعنی توله سگ. بچه نابالغ سگ

به معنی توله سگ هست در کُردی

توتک ( T�tək ) در زبان ترکی به معنی نی لبک است


کلمات دیگر: