کلمه جو
صفحه اصلی

میخائیل

فرهنگ اسم ها

اسم: میخائیل (پسر) (عبری)
معنی: معرب از عبری، میکائیل

مترادف و متضاد

michael (اسم)
میکائیل، میخائیل، فرشته اعظم

فرهنگ فارسی

پالئولوگوس امپراتور روم شرقی ( ۶۸۱ - ۶۵۸ هجری قمری ) که به خواهش هلاکوخان دختر خود مریم را برای ازدواج با وی به ایران فرستاد .

لغت نامه دهخدا

میخائیل. ( اِخ ) ابن ماسویه. طبیب در عصر عباسی. رجوع به ابن ماسویه شود.

میخائیل. ( اِخ ) پالئولوگوس. امپراتور روم شرقی ( 658-681 هَ. ق. ) که به خواهش هلاکوخان دخترخود مریم را برای ازدواج با وی به ایران فرستاد ولی پیش از رسیدن وی به ایران هلاکو درگذشت و پسرش آن دختر را به همسری برگزید و همین امر باعث دوستی میخائیل با خان مغول گردید. ( از تاریخ مغول ص 202 و 203 ).

میخائیل . (اِخ ) ابن ماسویه . طبیب در عصر عباسی . رجوع به ابن ماسویه شود.


میخائیل . (اِخ ) پالئولوگوس . امپراتور روم شرقی (658-681 هَ . ق .) که به خواهش هلاکوخان دخترخود مریم را برای ازدواج با وی به ایران فرستاد ولی پیش از رسیدن وی به ایران هلاکو درگذشت و پسرش آن دختر را به همسری برگزید و همین امر باعث دوستی میخائیل با خان مغول گردید. (از تاریخ مغول ص 202 و 203).



کلمات دیگر: