کلمه جو
صفحه اصلی

بایرام

فرهنگ اسم ها

اسم: بایرام (پسر) (ترکی) (تلفظ: bayram) (فارسی: بایرام) (انگلیسی: bayram)
معنی: عید، جشن، ترکی شده پدرام

فرهنگ فارسی

از اسامی ترکان است

لغت نامه دهخدا

بایرام. ( ترکی ، اِ ) ترکی است بمعنی عید.

بایرام. ( ترکی ، اِ ) از اسامی ترکان است و شاید صورتی از بهرام باشد.

بایرام . (ترکی ، اِ) از اسامی ترکان است و شاید صورتی از بهرام باشد.


بایرام . (ترکی ، اِ) ترکی است بمعنی عید.


دانشنامه عمومی

بیرم (به ترکی استانبولی: Bayram) وام واژه ای در زبان های ترکی که اشاره برای یک جشنواره در سراسر کشور اعم از ملی نظیر نوروز، مذهبی و دینی نظیر عید قربان و عید فطر که در کشورهای سکولار و غیرسکولار برگزار می شود. زمان برگزاری جشنواره های ملی و دینی به فراخور زمانی مختلفی انجام می شود.
Türk Dil Kurumu (TDK, Turkish Language Association): Definition of the word Bayram
تاریخ تعطیلات مورد استفاده در اکثر کشورهای ترکی زبان بر اساس تقویم میلادی تنظیم شده اند، در حالی که تعطیلات مذهبی به صورت هماهنگ و قبلاً توسط ریاست دولت در امور مذهبی بر اساس تقویم قمری اعلام می شود. برای مردم ترک مسیحی نیز در کریسمس عنوان کریسمس بایرامی یا نوئل بایرامی را به کار می گیرند. بایرام بر حسب جشنواره های ملی و مذهبی در کشورها، مناطق و میان مردمان ترکیه، قفقاز شمالی، جمهوری آذربایجان، کریمه و سایر مردمان ترک رایج است. گسترش بایرام تا مسلمانان آلبانی، پوماک ها، بوسنیایی ها نیز ادامه می آید. دلیل گستردگی واژه بایرام در مناطق غیرترک زبان به دورانی باز می گردد که زیر سیطره امپراطوری عثمانی بودند و این فرهنگ هم اکنون در چنین جاهایی رواج دارد.
این واژه از فارسی میانه paδrām که در فارسی به صورت پدارم درآمده وام گرفته شده است
(The dictionary data base on the TDK site based on: Divanü Lugati't-Türk ("Compendium of the languages of the Turks") of محمود کاشغری, ۱۰۷۲–۱۰۷۴)

پیشنهاد کاربران

در زبان ترکی به معنای عید

در زبان ترک به معنی عید است.
نام پسر ترکی.

واژه بایرام یک وام واژه ای است که از پارسی ( پدرام ) به زبانهای دیگر راه پیدا کرده است. از دید بُنواژه شناسی، تکواژهای جداپذیر در واژه پدرام چنین هستند: ( پد یا پَت= 1 - به، برای، با، به وسیله ی، در 2 - رئیس. . و رام که در واژگانی همچون بهرام، مهرام، شهرام به رام اشاره دارد که فرشته شادی در روی زمین است و برای پژوهیدن میتوانید به پانزدهمین یَشت اوستا بنام رام یَشت مراجعه بفرمایید ) . پَت در واژگان پارسی کهن همچون پَت راه= pat r�h= در راه، در سفر. . . پَت رَستَک= pat rastak=آراسته، منظم، مرتب . . . پَت رامیشْن= pat r�mishn= بارامش، شاد، شادمان، خوشحال، سرحال و بسیاری دیگر آمده است.

" بایرام" از فعل ترکی "بایراماق " به معنی بیرون آوردن/ آوردن ، خارج کردن ، افراشتن و. . . گرفته شده است
که از آن مشتق " بایراق " به معنی لغوی افراشته به دست می آید که برای اشاره به پرچم به کار می رود
و مشتق " بایرام" که به معنی لغوی به معنی بیرون آمدن ، خروج می باشد که برای مراسمات عید که در آن همه بیرون آمده و جشن می گیرند ، به کار گرفته می شود .

"بایراماق" از واژه ترکی "بایر" که در ترکی به معنی بیرون و خارج نیز به کار می رود ، گرفته شده است. ( توضیح بیشتر در مورد بایر در مدخل بایر )


کلمات دیگر: