آبگیر، تالاب، استخر، جوی، جائی که آب در آن جمع شود، ژیر هم گویند
( اسم ) آبگیر آبدان شمر جایی که در آن آب جمع شود .
( اسم ) آبگیر آبدان شمر جایی که در آن آب جمع شود .
ژی . (اِ) نام زاء سه نقطه ٔ فارسی . رجوع به «ژ» شود.
ژی . (اِخ ) نام قریه ای است در اصفهان و در آنجا بنگ خوب حاصل میشود. (برهان ).
رودکی (از لغت نامه ٔ اسدی ).
ابوشکور.
فردوسی .
سوزنی (از آنندراج ).
سیف اسفرنگ (از جهانگیری ).
ژی . (اِ) صورتی از زی و جی ، ریشه ٔ زیستن و زندگی کردن . رجوع به زی و جی و زیستن شود.
به معنای زندگی