کلمه جو
صفحه اصلی

سافله

فرهنگ فارسی

مونث سافل، دبر، مقعد، قسمت پایین، قسمت پایین نهر
۱ - مونث سافل . ۲ - دبر مردم بن مردم مقعد .

فرهنگ معین

(فِ لَ ) [ ع . سافلة ] (اِ. ) مقعد.

لغت نامه دهخدا

( سافلة ) سافلة. [ ف ِل َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث سافل. رجوع به سافل شود. || دبر مردم. ( مهذب الاسماء ). بن مردم. ( منتهی الارب ). المقعدة و الدبر. ( قطر المحیط ). سوراخ. ( دهار ). || سافلة الرمح ؛ زیر نیزه. ( دهار ). بن نیزه. ( مهذب الاسماء ). نیمه نیزه که متصل به آهن بن نیزه است. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ) ( قطر المحیط ).

سافلة. [ ف ِل َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث سافل . رجوع به سافل شود. || دبر مردم . (مهذب الاسماء). بن مردم . (منتهی الارب ). المقعدة و الدبر. (قطر المحیط). سوراخ . (دهار). || سافلة الرمح ؛ زیر نیزه . (دهار). بن نیزه . (مهذب الاسماء). نیمه ٔ نیزه که متصل به آهن بن نیزه است . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ) (قطر المحیط).


فرهنگ عمید

۱. = سافل
۲. دبر، مقعد.
۳. قسمت پایین چیزی.
۴. قسمت پایین نهر.
۵. قسمت پایین نیزه.


کلمات دیگر: