قشبر. [ ق ُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است در پیرامون طلیطلة. (منتهی الارب ). رجوع به قشبرة شود.
قشبر
لغت نامه دهخدا
قشبر. [ ق ِ ب ِ ] (ع اِ) بدترین پشم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آنچه از پشم وقت پاکیزه کردن برافتد و دور سازند. (منتهی الارب ). نفایه ٔ پشم . (اقرب الموارد).
قشبر. [ ق ِ ب َرر ] ( ع ص ) غلیظ. ( اقرب الموارد ). درشت دراز سطبر. ( منتهی الارب ).
قشبر. [ ق ِ ب ِ ] ( ع اِ ) بدترین پشم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || آنچه از پشم وقت پاکیزه کردن برافتد و دور سازند. ( منتهی الارب ). نفایه پشم. ( اقرب الموارد ).
قشبر. [ ق ُ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است در پیرامون طلیطلة. ( منتهی الارب ). رجوع به قشبرة شود.
قشبر. [ ق ِ ب ِ ] ( ع اِ ) بدترین پشم. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || آنچه از پشم وقت پاکیزه کردن برافتد و دور سازند. ( منتهی الارب ). نفایه پشم. ( اقرب الموارد ).
قشبر. [ ق ُ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است در پیرامون طلیطلة. ( منتهی الارب ). رجوع به قشبرة شود.
قشبر. [ ق ِ ب َرر ] (ع ص ) غلیظ. (اقرب الموارد). درشت دراز سطبر. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: