آرد یا میانه گروه .
نبغه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( نبغة ) نبغة. [ ن َ ب َ غ َ ] ( ع اِ ) آرد. ( ناظم الاطباء ). || نبغة القوم ؛ میانه گروه ( منتهی الارب ) ( آنندراج )، وسط ایشان ( از معجم متن اللغة )، وسط ایشان ، یعنی برگزیده ایشان. ( از اقرب الموارد ). وسط قوم و برگزیده قوم. ( ناظم الاطباء ). خیارهم. ( المنجد ).
نبغة. [ ن َ ب َ غ َ ] (ع اِ) آرد. (ناظم الاطباء). || نبغة القوم ؛ میانه ٔ گروه (منتهی الارب ) (آنندراج )، وسط ایشان (از معجم متن اللغة)، وسط ایشان ، یعنی برگزیده ٔ ایشان . (از اقرب الموارد). وسط قوم و برگزیده قوم . (ناظم الاطباء). خیارهم . (المنجد).
کلمات دیگر: