آواز گوشت هنگامیکه روی آتش کباب میشود .
قشقشه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( قشقشة ) قشقشة. [ ق َ ق َش َ ] ( ع مص ) ابراء و خوب ساختن. ( اقرب الموارد ): قشقشه من الجدری و الجرب ؛ اَبراءَه. ( اقرب الموارد ).
قشقشة. [ ق َ ق َ ش َ ] ( ع اِ صوت ) آوازگوشت هنگامی که روی آتش کباب میشود. ( از المنجد ).
قشقشة. [ ق َ ق َ ش َ ] ( ع اِ صوت ) آوازگوشت هنگامی که روی آتش کباب میشود. ( از المنجد ).
قشقشة. [ ق َ ق َ ش َ ] (ع اِ صوت ) آوازگوشت هنگامی که روی آتش کباب میشود. (از المنجد).
قشقشة. [ ق َ ق َش َ ] (ع مص ) ابراء و خوب ساختن . (اقرب الموارد): قشقشه من الجدری و الجرب ؛ اَبراءَه . (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: