گلدوز
فارسی به انگلیسی
embroiderer (of floral designs)
فرهنگ فارسی
۲ - آنچه که بر آن نقش گلها دوخته باشند .
لغت نامه دهخدا
گلدوز. [ گ ُ ] ( ن مف مرکب ) چیزی که در آن نقش گلها دوخته باشند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
در برد نظربازی ما نقش نیاید
دست دگران بهله گلدوز ز ما برد.
خر عیسی است این رنگین بیالایید پالانش.
در برد نظربازی ما نقش نیاید
دست دگران بهله گلدوز ز ما برد.
میرزا معز فطرت ( از آنندراج ).
مرید مرشد ما جبه گلدوز میخواهدخر عیسی است این رنگین بیالایید پالانش.
عرفی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: