قریه ایست بشهر اردبیل
گلخواران
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گلخواران. [ گ ِ خوا / خا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نرم آب بخش دودانگه شهرستان ساری واقع در 8هزارگزی جنوب خاوری سعیدآباد، سر راه سعیدآباد به بالاده. هوای آن سرد و دارای 75 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. برنج در کنار رودخانه زراعت میشود و عموماً زمستان برای تأمین معاش حدود جلگه ٔمازندران میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
گلخواران. [ ] ( اِخ ) قریه ای است به شهر اردبیل و در آنجاست مرقد سیدامین الدین جبرئیل پدر صفی الدین اسحاق اردبیلی مشهور. شاه عباس ماضی در آنجا عمارتی و باغی ساخته و جایی باصفاست و زیارت آن اتفاق افتاده و مرقد خود شیخ صفی در شهر است. ( آنندراج ).
گلخواران. [ ] ( اِخ ) قریه ای است به شهر اردبیل و در آنجاست مرقد سیدامین الدین جبرئیل پدر صفی الدین اسحاق اردبیلی مشهور. شاه عباس ماضی در آنجا عمارتی و باغی ساخته و جایی باصفاست و زیارت آن اتفاق افتاده و مرقد خود شیخ صفی در شهر است. ( آنندراج ).
گلخواران . [ ] (اِخ ) قریه ای است به شهر اردبیل و در آنجاست مرقد سیدامین الدین جبرئیل پدر صفی الدین اسحاق اردبیلی مشهور. شاه عباس ماضی در آنجا عمارتی و باغی ساخته و جایی باصفاست و زیارت آن اتفاق افتاده و مرقد خود شیخ صفی در شهر است . (آنندراج ).
گلخواران . [ گ ِ خوا / خا ] (اِخ ) دهی است از دهستان نرم آب بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری واقع در 8هزارگزی جنوب خاوری سعیدآباد، سر راه سعیدآباد به بالاده . هوای آن سرد و دارای 75 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . برنج در کنار رودخانه زراعت میشود و عموماً زمستان برای تأمین معاش حدود جلگه ٔمازندران میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کلمات دیگر: