( کربعة ) کربعة. [ ک َ ب َ ع َ ] ( ع مص ) بر زمین افکندن کسی را. ( از منتهی الارب )( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || به تیغ بریدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). به شمشیر بریدن چیزی را. ( از ناظم الاطباء ). || از هم گشودن پایها را. ( از منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). از هم گشادن پایها را. ( آنندراج ).
کربعه
لغت نامه دهخدا
کربعة. [ ک َ ب َ ع َ ] (ع مص ) بر زمین افکندن کسی را. (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || به تیغ بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به شمشیر بریدن چیزی را. (از ناظم الاطباء). || از هم گشودن پایها را. (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). از هم گشادن پایها را. (آنندراج ).
کلمات دیگر: