( قشابة ) قشابة. [ ق َ ب َ ] ( ع مص ) پاکیزه گردیدن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ): قَشُب َ قشابةً؛ کان قشیباً. ( اقرب الموارد ). رجوع به قشیب شود.
قشابه
لغت نامه دهخدا
قشابة. [ ق َ ب َ ] (ع مص ) پاکیزه گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قَشُب َ قشابةً؛ کان قشیباً. (اقرب الموارد). رجوع به قشیب شود.
کلمات دیگر: