کلمه جو
صفحه اصلی

سرازیر


مترادف سرازیر : شیب، سراشیب، نشیب ، آویخته، سرنگون، معلق، وارو، وارونه، واژگون ، روان، جاری

متضاد سرازیر : سربالایی، سربالا

فارسی به انگلیسی

downgrade, downhill, inclined

sloping, downhill


فارسی به عربی

تعلیة , حاد

مترادف و متضاد

steep (صفت)
تند، سراشیب، گزاف، سرازیر

inclined (صفت)
متمایل، خم، مایل، سراشیب، سرازیر

downward (صفت)
پایین، سراشیب، متمایل به پایین، سرازیر، رو به پایین، زیرین

downhill (صفت)
سراشیب، سرازیر

upside-down (صفت)
وارونه، سراشیب، واژگون، سرازیر

downhill (قید)
سرازیر

اسم ≠ سربالایی


شیب، سراشیب، نشیب


۱. شیب، سراشیب، نشیب ≠ سربالایی
۲. آویخته، سرنگون، معلق، وارو، وارونه، واژگون ≠ سربالا
۳. روان، جاری


فرهنگ فارسی

سراشیب، سرنگون، روبپایین، مقابل سربالا
۱ - آنچه که دارای نشیب است سطح مایل سراشیب مقابل سر بالا . ۲ - ( صفت ) رو بپایین با نشیب .

فرهنگ معین

(سَ ) (ص مر. ) رو به پایین ، سراشیب .

لغت نامه دهخدا

سرازیر. [ س َ ] ( ص مرکب ) مقابل سرابالا. ( آنندراج ). || واژگونه. باژگون :
خودنمایی نتوان کرد به روشن گهران
رفته از سرو سهی عکس سرازیر در آب.
معز فطرت ( از آنندراج ).
ز زوری که دارد بکشتی شتاب
سرازیر بنمود عکسش در آب.
محمدطاهر وحید ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. دارای سراشیبی.
۲. = سرنگون
۳. (قید ) [مقابلِ سربالا] روبه پایین.
* سرازیر شدن: (مصدر لازم )
۱. در سراشیبی رفتن.
۲. رو به پایین رفتن.
۳. سرنگون شدن.
* سرازیر کردن: (مصدر متعدی )
۱. جاری کردن.
۲. سرنگون کردن، واژگون ساختن.

۱. دارای سراشیبی.
۲. = سرنگون
۳. (قید) [مقابلِ سربالا] روبه‌پایین.
⟨ سرازیر شدن: (مصدر لازم)
۱. در سراشیبی رفتن.
۲. رو به پایین رفتن.
۳. سرنگون شدن.
⟨ سرازیر کردن: (مصدر متعدی)
۱. جاری کردن.
۲. سرنگون کردن؛ واژگون ساختن.


واژه نامه بختیاریکا

شُوِ زیر


کلمات دیگر: