کلمه جو
صفحه اصلی

سراشیبی

فارسی به انگلیسی

downgrade

فارسی به عربی

فظ , هبوط

مترادف و متضاد

slide (اسم)
ریزش، سر، سرازیری، سراشیبی، کشو، لغزش، لغزنده، سرسره، اسباب لغزنده، پس وپیش رونده، توسراندنی، تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری

slant (اسم)
کج، نظر، سطح اریب، کجی، شیب، سرازیری، سراشیبی، نگاه کج، خط کج

slope (اسم)
انحراف، کجی، شیب، سرازیری، سراشیبی، زمین سراشیب، سرزیری

downhill (اسم)
نشیب، سینه کش، انحطاط، سرازیری، سراشیبی، سرپایینی

declivity (اسم)
سینه کش، شیب، سرازیری، سراشیبی

فرهنگ فارسی

۱ - سراشیب بودن سرازیری . ۲ - آنچه که سراشیب باشد سراشیبی کوه .

فرهنگ معین

( ~ . ) (حامص . ) نک سرازیری .

لغت نامه دهخدا

سراشیبی. [ س َ ] ( حامص مرکب ، اِ مرکب ) سرازیری.

فرهنگ عمید

۱. سرازیری.
۲. راهی که رو به نشیب برود.

واژه نامه بختیاریکا

تُرِزیری

پیشنهاد کاربران

سراشیبی در زبان ترکی می شود " ائوز آشّاقی"

سراشیبی یعنی بلندی
جمله بلندی کوه


کلمات دیگر: