کلمه جو
صفحه اصلی

شفاهی


مترادف شفاهی : زبانی، کلامی

متضاد شفاهی : کتبی

برابر پارسی : زبانی، گفتاری

فارسی به انگلیسی

oral, spoken, unwritten, verbal, vocal, viva voce, word-of-mouth, wordy

oral, spoken, unwritten, verbal, viva voce, vocal, word-of-mouth, wordy


verbal, oral


فارسی به عربی

شفهی , شفوی

مترادف و متضاد

verbal (صفت)
مربوط به صدا، خطابی، زبانی، تحت اللفظی، لفظی، شفاهی، حضوری

oral (صفت)
زبانی، شفاهی، دهانی، از راه دهان

nuncupative (صفت)
زبانی، شفاهی

viva voce (صفت)
زبانی، شفاهی، امتحان شفاهی

vocabular (صفت)
زبانی، لفظی، شفاهی، واژگانی، مربوط به فرهنگ لغات زبان، مربوط به لغات با فهرست ان

unwritten (صفت)
شفاهی، ننوشته، غیر مدون، غیر کتبی، بطور شفاهی

word-of-mouth (صفت)
شفاهی

زبانی، کلامی ≠ کتبی


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به شفاه لبی زبانی . یا امتحان شفاهی . آزمایشی که حضورا به عمل آورند مبنی بر پرسش و پاسخ زبانی است ربانی مقابل کتبی .
ستبر لب مرد بزرگ لب

فرهنگ معین

(ش ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به شفاه ، لبی ، زبانی .

لغت نامه دهخدا

شفاهی. [ ش ِ ] ( ص نسبی ) سخنی که از دو لب بیرون آید و روبرو گفته شود. ( ناظم الاطباء ). به کسر شین ، منسوب به شفاء است که مصدر شافه باشد ولی بعضیها به فتح تلفظ کنند. ( از نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 1شماره 6-7 ). زبانی. حضوری. آن گفته ای که به پیغام نباشد. مقابل کتبی : امتحانات شفاهی. آزمایش حضوری. پرسش و پاسخ زبانی. ( یادداشت مؤلف ). || سخنی که به کسی تلقین کنند. ضد کتبی. ( ناظم الاطباء ).

شفاهی. [ ش ُ هی ی ] ( ع ص ) ستبرلب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مرد بزرگ لب. ( مهذب الاسماء ). ستبرلب ، و آن از تغییر نسب پدید آید. ( از اقرب الموارد ).

شفاهی . [ ش ِ ] (ص نسبی ) سخنی که از دو لب بیرون آید و روبرو گفته شود. (ناظم الاطباء). به کسر شین ، منسوب به شفاء است که مصدر شافه باشد ولی بعضیها به فتح تلفظ کنند. (از نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 1شماره ٔ 6-7). زبانی . حضوری . آن گفته ای که به پیغام نباشد. مقابل کتبی : امتحانات شفاهی . آزمایش حضوری . پرسش و پاسخ زبانی . (یادداشت مؤلف ). || سخنی که به کسی تلقین کنند. ضد کتبی . (ناظم الاطباء).


شفاهی . [ ش ُ هی ی ] (ع ص ) ستبرلب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مرد بزرگ لب . (مهذب الاسماء). ستبرلب ، و آن از تغییر نسب پدید آید. (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

سخنی که روبه رو و با زبان گفته می شود، زبانی.

واژه نامه بختیاریکا

زُووی

پیشنهاد کاربران

لسانی

spoken

دهانکی ( در تاجیکستان )

سینه به سینه
دهان به دهان
گفتاری


کلمات دیگر: