کلمه جو
صفحه اصلی

خشانیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - با دندان زخم کردن ریش کردن بدندان . ۲ - خاییدن .

فرهنگ معین

(خَ دَ ) (مص م . ) ۱ - با دندان زخم کردن . ۲ - خاییدن .

لغت نامه دهخدا

خشانیدن. [ خ َ دَ ] ( مص ) بدندان ریش کردن. ( برهان قاطع ) :
دریا دو چشم و بر دل آتش همی فزاید
مردم میان دریا وآتش چگونه باید
بی شک نهنگ دارد دل را همی خشاید
ترسم که ناگوارد کایدون نه خرد خاید.
رودکی سمرقندی.
رجوع به خشا شود.


کلمات دیگر: