کلمه جو
صفحه اصلی

سخت دلی


مترادف سخت دلی : بی رحمی، شقاوت، قساوت، ظلم، ستمکاری

متضاد سخت دلی : مهربانی

فارسی به انگلیسی

cruelty

فارسی به عربی

اصرار

مترادف و متضاد

obduracy (اسم)
لجاجت، سخت دلی

بی‌رحمی، شقاوت، قساوت، ظلم، ستمکاری ≠ مهربانی


فرهنگ فارسی

قساوت سنگین دلی

لغت نامه دهخدا

سخت دلی. [ س َ دِ ] ( حامص مرکب ) قساوت. سنگین دلی : و از جمله بی رحمی و سخت دلی او یکی آن که زادان فرخ را... ( فارسنامه ابن البلخی ص 107 ).
کاین سخت دلی و سست مهری
جرم از طرف تو بود یا من.
سعدی.


کلمات دیگر: