عضو فرهنگستان
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اکادیمی
مترادف و متضاد
عضو فرهنگستان، طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
عضو فرهنگستان، عضو انجمن علمی، عضو اکادمی، عضو انجمن دانش
عضو فرهنگستان، فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
عضو فرهنگستان، محقق، ادیب، دانشمند، خردمند، دانشور، پژوهشگر، دانش پژوه، اهل تتبع، شاگرد ممتاز
کلمات دیگر: