عفونی کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اصب
مترادف و متضاد
الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
فاسد کردن، رنگ کردن، لکه دار کردن، عفونی کردن، الوده شدن، ملوث کردن
الوده کردن، عفونی کردن، پر کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار کردن، سرایت کردن
کلمات دیگر: