کلمه جو
صفحه اصلی

علامت سلاح

فارسی به عربی

حادث عرضی

مترادف و متضاد

mark (اسم)
حد، مرز، نقطه، هدف، نشان، نشانه، درجه، خط، پایه، مارک، داغ، علامت، نمره، علامت مخصوص، خط شروع مسابقه، علامت سلاح، چوب خط، مدل مخصوص

marking (اسم)
نشان، علامت گذاری، علامت سلاح، نشاندار سازی


کلمات دیگر: