کلمه جو
صفحه اصلی

عصبانی شدن


برابر پارسی : برآشفتن

فارسی به انگلیسی

anger, upset, to get excited or highly strung, to fly into a rage, to get angryor mad

to get excited or highly strung, to fly into a rage, to get angryor mad


anger, upset


فارسی به عربی

سرطان بحری

مترادف و متضاد

get angry (فعل)
خشمگین شدن، عصبانی شدن، سخت عصبانی شدن

jitter (فعل)
عصبانی شدن، با عصبانیت سخن گفتن، با عصبانیت رفتار کردن، عصبانی بودن

get nervous (فعل)
عصبانی شدن

فرهنگ فارسی ساره

برآشفتن


واژه نامه بختیاریکا

بَدِرَهدِن؛ ور بلیکستِن؛ ور شُفتن؛ تَش کشیدِن؛ رَهدِن به غضو؛ بَر خَردِن؛ پرگهِستِن

جدول کلمات

به جوش امدن

پیشنهاد کاربران

تیز گشتن - تند شدن

عصبانی و غضبناک = خشم آلود

( slang )
piss off

متغیر شدن

جوشی شدن، جوشیدن

آتیشی شدن ( گویش تهرانی )

خشم کردن. [ خ َ / خ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بغضب آمدن. عصبانی شدن. غضبناک شدن :
قلم بطالع میمون و بخت بد رفته ست
اگر تو خشم کنی ای پسر وگر خشنود.
؟

منفجر شدن


کلمات دیگر: