کلمه جو
صفحه اصلی

سر رسیدن


مترادف سر رسیدن : منقضی شدن، تمام شدن، وارد شدن ناگهانی

فارسی به انگلیسی

to arrive unexpectedly, to come to maturity

to arrive unexpectedly, to come to maturity, due


heave


فارسی به عربی

ضوء

مترادف و متضاد

منقضی‌شدن، تمام شدن


وارد شدن (ناگهانی)


۱. منقضیشدن، تمام شدن
۲. وارد شدن (ناگهانی)


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ناگهان رسیدن ناگاه حاضر شدن : به سبب تعمیر جاده راه بسته شد سه اتومبیل دیگر هم سر رسید .

فرهنگ معین

( ~. رَ یا رِ دَ ) (مص ل . ) ناگهان رسیدن .

لغت نامه دهخدا

سررسیدن. [ س َرْ، رَ / رِ دَ] ( مص مرکب ) غفلتاً وارد شدن. در همان وقت که ضرور بود حاضر آمدن. فجاءةً درآمدن. غیرمنتظر آمدن. || سپری شدن مدت. به انتها رسیدن مدت. به آخر آمدن مدت. ( یادداشت مؤلف ): مدت اجاره سررسیده است.


کلمات دیگر: