غوار. [ غ ِ ] ( ع مص ) تاراج کردن. ( منتهی الارب ). غارت. ( از اقرب الموارد ). رجوع به غارت و غارة شود. || یکدیگر را غارت کردن. مغاورة. ( المصادر زوزنی ). به این معنی مصدر دوم باب مفاعله است.
غوار. [ غ َوْ وا ] ( ع ص ) آنکه مشق دویدن میکند. مسابقه کننده در دویدن. || ( اِ ) زمین باتلاقی. || گرداب. غرقاب. ( دزی ج 2 ص 230 ).
غوار. [ غ َوْ وا ] ( ع ص ) آنکه مشق دویدن میکند. مسابقه کننده در دویدن. || ( اِ ) زمین باتلاقی. || گرداب. غرقاب. ( دزی ج 2 ص 230 ).