عبدالکریم بن عبدالله معروف به عبدالکریم ثانی یا عبدالکریم دوم یکی از شاهزادگان مرعشی تبرستان بود که پس از مرگ عبدالله جنگ های مکرری با شاهان مرعشی و روزافزونیان داشت و سرانجام به حکومت خاندان مرعشی رسید.
خان احمد خان
عبدالله پیش از این که در نتیجهٔ اختلافات داخلی سادات کشته شود، عبدالکریم دوم را به خدمت «سلطان ابوسعید تیموری» فرستاده بود. پس از مرگ عبدالله، زین العابدین مرعشی خود را حاکم مازندران خواند. لیکن «سادات پازواری» با وی مخالفت کردند و حکومت عبدالکریم دوم را طلبیدند. دخالت «کارکیا سلطان محمد»، حاکم گیلان و مذاکراتش با ابوسعید تیموری و حمایت روزافزونیان و سادات پازواری از درخواست کارکیا، موجب شد که ابوسعید عبدالکریم دوم را، که کودکی چهار ساله بود، به گیلان بفرستد. در این زمان ابوسعید کشته شد و «امیر حسن بیک» به قدرت رسید. وی دستور داد که لشکریان گیلان، رستمدار و عراق عبدالکریم دوم را به حکومتش برسانند. بدین ترتیب عبدالکریم دوم در ساری به تخت نشست و زین العابدین به هزارجریب عقب نشینی نمود. سرانجام با پیوستن هیبت الله بابلکانی به زین العابدین، وی به ساری دست یافت و سپس به آمل حمله نموده، اسدالله را اخراج نمود. لیکن نبردهای زین العابدین و عبدالکریم دوم تا ۸۹۴ هجری ادامه داشت.
عبدالکریم دوم، با کمک گیلانیان، تأیید سلاطین تیموری و همراهی «حسن آملی»، حاکم آمل، به سوی مازندران لشکرکشی نمود. لیکن میرشمس الدین با پشتیبانی «آقا رستم روزافزون» در نبردهای پیش آمده پیروز شد. نتیجه چنین شد که میرشمس الدین تمام امور مملکت را به آقارستم روزافزون سپرد.
پس از مدتی شاهان گیلان و رستمدار برای عبدالکریم دوم، درخواست صلح نمودند و همچنین خواستند که برخی از ممالک مازندران به عبدالکریم دوم داده شود. بدین ترتیب، میرشمس الدین با پادرمیانی میرعلی، راضی شد که آمل را به عبدالکریم دوم بسپارند. عبدالکریم دوم برخلاف تعهدش، به ناراضیان گریخته از ساری پناه می داد و سعی داشت که میرعلی، حاکم بارفروش ده، را با خود همراه سازد. میرعلی ضمن نصیحت وی و تذکر به حفظ معاهدهٔ صلح، میرشمس الدین را در جریان کار قرار داد. میرشمس الدین خود به سوی آمل شتافت و عبدالکریم دوم باز هم به گیلان گریخت.
خان احمد خان
عبدالله پیش از این که در نتیجهٔ اختلافات داخلی سادات کشته شود، عبدالکریم دوم را به خدمت «سلطان ابوسعید تیموری» فرستاده بود. پس از مرگ عبدالله، زین العابدین مرعشی خود را حاکم مازندران خواند. لیکن «سادات پازواری» با وی مخالفت کردند و حکومت عبدالکریم دوم را طلبیدند. دخالت «کارکیا سلطان محمد»، حاکم گیلان و مذاکراتش با ابوسعید تیموری و حمایت روزافزونیان و سادات پازواری از درخواست کارکیا، موجب شد که ابوسعید عبدالکریم دوم را، که کودکی چهار ساله بود، به گیلان بفرستد. در این زمان ابوسعید کشته شد و «امیر حسن بیک» به قدرت رسید. وی دستور داد که لشکریان گیلان، رستمدار و عراق عبدالکریم دوم را به حکومتش برسانند. بدین ترتیب عبدالکریم دوم در ساری به تخت نشست و زین العابدین به هزارجریب عقب نشینی نمود. سرانجام با پیوستن هیبت الله بابلکانی به زین العابدین، وی به ساری دست یافت و سپس به آمل حمله نموده، اسدالله را اخراج نمود. لیکن نبردهای زین العابدین و عبدالکریم دوم تا ۸۹۴ هجری ادامه داشت.
عبدالکریم دوم، با کمک گیلانیان، تأیید سلاطین تیموری و همراهی «حسن آملی»، حاکم آمل، به سوی مازندران لشکرکشی نمود. لیکن میرشمس الدین با پشتیبانی «آقا رستم روزافزون» در نبردهای پیش آمده پیروز شد. نتیجه چنین شد که میرشمس الدین تمام امور مملکت را به آقارستم روزافزون سپرد.
پس از مدتی شاهان گیلان و رستمدار برای عبدالکریم دوم، درخواست صلح نمودند و همچنین خواستند که برخی از ممالک مازندران به عبدالکریم دوم داده شود. بدین ترتیب، میرشمس الدین با پادرمیانی میرعلی، راضی شد که آمل را به عبدالکریم دوم بسپارند. عبدالکریم دوم برخلاف تعهدش، به ناراضیان گریخته از ساری پناه می داد و سعی داشت که میرعلی، حاکم بارفروش ده، را با خود همراه سازد. میرعلی ضمن نصیحت وی و تذکر به حفظ معاهدهٔ صلح، میرشمس الدین را در جریان کار قرار داد. میرشمس الدین خود به سوی آمل شتافت و عبدالکریم دوم باز هم به گیلان گریخت.
wiki: عبدالکریم دوم مرعشی