کلمه جو
صفحه اصلی

فامیه

لغت نامه دهخدا

فامیة. [ ی َ ] (اِخ ) دهی است به واسط. (منتهی الارب ). صاحب آنندراج آن را افامیه (با همزه ٔ مفتوح ) کرده است . رجوع به فامیه شود.


فامیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهر بزرگی است و یک ناحیه است از سواحل حمص . (از معجم البلدان ). شهری است به شام . (منتهی الارب ).


( فامیة ) فامیة. [ ی َ ] ( اِخ ) دهی است به واسط. ( منتهی الارب ). صاحب آنندراج آن را افامیه ( با همزه مفتوح ) کرده است. رجوع به فامیه شود.

فامیة. [ ی َ ] ( اِخ ) شهر بزرگی است و یک ناحیه است از سواحل حمص. ( از معجم البلدان ). شهری است به شام. ( منتهی الارب ).

دانشنامه آزاد فارسی



کلمات دیگر: