( اسم ) جمع : حنجره
حناجر
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(حَ جِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ حنجره .
لغت نامه دهخدا
حناجر. [ ح َ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِ حنجره به معنی نای گلو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) : خناجر جز با حناجر مضاربت نمیکرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به حنجره شود. || ج ِ حنجور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به حنجور شود.
فرهنگ عمید
= حنجره
حنجره#NAME?
دانشنامه عمومی
حناجر (روستا). حناجر به عربی ( الَحناجِر )، روستایی است در دهستان بنو الَمَکرَم از توابع استان استان صَنعاء در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۹۰) نفر (۹ خانوار) می باشد.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۹۰) نفر (۹ خانوار) می باشد.
wiki: حناجر (روستا)
کلمات دیگر: