سپاسگزار , ممنون , متشکر , حق شناس
ممتن
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
نعمت دهنده . یا سود دهنده .
لغت نامه دهخدا
ممتن. [ م ُ ت َن ن ] ( ع ص ) نعمت دهنده. ( از منتهی الارب ). || سوددهنده : فیکون [ الاَّملج ] دواءً ممتناً للروح. ( ابن البیطار از ابن سینا ). رجوع به امتنان شود.
کلمات دیگر: