سوزن، سوزن که با آن چیزی بدوزند
دوازده عدد از چیزی
( صفت ) آنکه کوبه در را کوبد دق الباب کننده .
دوازده عدد از چیزی
( صفت ) آنکه کوبه در را کوبد دق الباب کننده .
سنائی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی .
درزن . [ دَ زَ ] (نف مرکب ) درزننده . زننده ٔ در. کسی که حلقه بر در زند. (برهان ). آنکه در زند. کوبنده ٔ در. دق الباب کننده .
درزن .[ دَ زَ ] (اِ) دوازده عدد از چیزی . (یادداشت مرحوم دهخدا). در تداول امروز عرب زبانان نیز بهمین معنی بکار رود. دوجین . دوزن .
سوزن