تمیمی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) علی بن سلیمان . وی در تنظیم کتاب «الداهیة الکبری علی الرائیة الصغری » شرکت داشت . رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ص 642 و ج 2 ص 1844 شود.
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) محمد افندی از اولاد شیخ تمیمی مفتی مصر. او راست : الدر النظیم فی ام حکیم . رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ص 642 شود.
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن محمد تمیمی از مردم بغداد و مقیم موصل بود. شعر او پانصد ورقه است. ( ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) تقی الدین عبدالقادربن... قاضی حنفی النحوی متوفی به سال 1005 وی حاشیه ای برالفیه ابن مالک در نحو دارد. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ص 599 ).
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) رؤبةبن عبداﷲبن رؤبة التمیمی. رجوع به رؤیةبن العاج شود.
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) سیف بن عمر الاسدی البغدادی. وی کوفی الاصل و از اصحاب سیر بود و در دوران خلافت رشید در سال 200 هَ. ق. درگذشت. او راست : کتاب الجمل و مسیر عائشة و علی. کتاب الفتوح الکبیر و الردة. ( ازاسماء المؤلفین ج 1 ص 413 ).
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) عبدالقاهربن طاهربن محمد تمیمی مکنی به ابومنصور بغدادی. رجوع به ابومنصور بغدادی شود.
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) عبدالواحدبن علی ، محیی الدین التمیمی المراکشی مکنی به ابومحمد. رجوع به عبدالواحد و معجم المطبوعات ج 2 ص 1725 شود.
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) علی بن زیاد. رجوع به علی بن زیاد تمیمی و ابوالحسن علی بن زیاد... شود.
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) علی بن سلیمان. وی در تنظیم کتاب «الداهیة الکبری علی الرائیة الصغری » شرکت داشت. رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ص 642 و ج 2 ص 1844 شود.
تمیمی. [ت َ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن تمیم التمیمی المغربی الافریقی ، مکنی به ابوالعرب ( 000-333 هَ. ق. ) از فرزندان امرای مغرب و مورخ و حافظ حدیث است. وی از مردم قیروان افریقیه است. او راست : طبقات علماء افریقیه. عباد افریقیه. کتاب التاریخ. مناقب بنی تمیم. المحن. و موت العلماء و جز اینها. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 846 ).
تمیمی. [ ت َ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن سعید مکنی به ابوعبداﷲ از مشاهیر اطبای اسلام است. در گیاه شناسی و ادویه مفرد و ترکیب ادویه ، فرید عصر خویش بود.تریاق فاروق و دیگر تریاقها را اصلاح و اکمال و ترکیب کرد. در اوائل قرن چهارم از هجرت در قدس می زیست و در آن دیار به فرا گرفتن علم طب همت گماشت و در محضردرس راهب «انباز خریابن ثوبه » حضور یافت و به مصر رفت و در خدمت «ابوالفرج یعقوب بن کلسه » وزیر علوی درآمد و با علمای مغرب مؤانست داشت و در تکمیل دانش خود کوشش کرد و بنام این وزیر کتاب نوشت و در سال 370 هَ. ق. که در مصر بیماری «وبا» شیوع یافت او در کیفیت درمان و راه پیش گیری از سرایت این بیماری کوشش فراوان کرد و کتاب «مادة البقاء باصلاح فساد الهواء و التحرز من ضرر الاوباء» را بنام ابوالفرج ، وزیر یاد شده بنگاشت و در باره بیماری چشم کتاب مفصلی بنام «مقالة فی ماهیة الرمد و انواعه و اسباب و علاجه » نوشت ودیگر از جمله آثار او کتاب الفحص و الاخبار. منافع القرآن. امتزاج الارواح. جیب العروس و ریحان النفوس. خواص القرآن. رسالة فی صنعته التریاق است و درباره ادویه و ترکیبهای آنها کتابهای فراوان دارد. ابن بیطار در کتاب خود مفردات ، فراوان از او نام برده است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و اسماء المؤلفین ج 2 ص 49 و کشف الظنون ج 2 ص 1574 و الاعلام زرکلی ج 3 ص 847 شود.
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) عبدالقاهربن طاهربن محمد تمیمی مکنی به ابومنصور بغدادی . رجوع به ابومنصور بغدادی شود.
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن محمد تمیمی از مردم بغداد و مقیم موصل بود. شعر او پانصد ورقه است . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) تقی الدین عبدالقادربن ... قاضی حنفی النحوی متوفی به سال 1005 وی حاشیه ای برالفیه ٔ ابن مالک در نحو دارد. (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 599).
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) رؤبةبن عبداﷲبن رؤبة التمیمی . رجوع به رؤیةبن العاج شود.
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) سیف بن عمر الاسدی البغدادی . وی کوفی الاصل و از اصحاب سیر بود و در دوران خلافت رشید در سال 200 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب الجمل و مسیر عائشة و علی . کتاب الفتوح الکبیر و الردة. (ازاسماء المؤلفین ج 1 ص 413).
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) عبدالواحدبن علی ، محیی الدین التمیمی المراکشی مکنی به ابومحمد. رجوع به عبدالواحد و معجم المطبوعات ج 2 ص 1725 شود.
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) علی بن زیاد. رجوع به علی بن زیاد تمیمی و ابوالحسن علی بن زیاد... شود.
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن سعید مکنی به ابوعبداﷲ از مشاهیر اطبای اسلام است . در گیاه شناسی و ادویه ٔ مفرد و ترکیب ادویه ، فرید عصر خویش بود.تریاق فاروق و دیگر تریاقها را اصلاح و اکمال و ترکیب کرد. در اوائل قرن چهارم از هجرت در قدس می زیست و در آن دیار به فرا گرفتن علم طب همت گماشت و در محضردرس راهب «انباز خریابن ثوبه » حضور یافت و به مصر رفت و در خدمت «ابوالفرج یعقوب بن کلسه » وزیر علوی درآمد و با علمای مغرب مؤانست داشت و در تکمیل دانش خود کوشش کرد و بنام این وزیر کتاب نوشت و در سال 370 هَ . ق . که در مصر بیماری «وبا» شیوع یافت او در کیفیت درمان و راه پیش گیری از سرایت این بیماری کوشش فراوان کرد و کتاب «مادة البقاء باصلاح فساد الهواء و التحرز من ضرر الاوباء» را بنام ابوالفرج ، وزیر یاد شده بنگاشت و در باره ٔ بیماری چشم کتاب مفصلی بنام «مقالة فی ماهیة الرمد و انواعه و اسباب و علاجه » نوشت ودیگر از جمله ٔ آثار او کتاب الفحص و الاخبار. منافع القرآن . امتزاج الارواح . جیب العروس و ریحان النفوس . خواص القرآن . رسالة فی صنعته التریاق است و درباره ٔ ادویه و ترکیبهای آنها کتابهای فراوان دارد. ابن بیطار در کتاب خود مفردات ، فراوان از او نام برده است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی و اسماء المؤلفین ج 2 ص 49 و کشف الظنون ج 2 ص 1574 و الاعلام زرکلی ج 3 ص 847 شود.
تمیمی . [ ت َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای نه گانه ٔ بخش کنگان شهرستان بوشهر است .این دهستان از یازده آبادی تشکیل شده است و در حدود1600 تن سکنه دارد و قراء مهم آن عبارتند از چاه مبارک ، بستانلو، بندر نای بند. شوسه ٔ ساحلی بوشهر به بندر لنگه از میان این دهستان می گذرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران جلد 7). رجوع به فارسنامه ٔ ناصری شود.
تمیمی . [ت َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن تمیم التمیمی المغربی الافریقی ، مکنی به ابوالعرب (000-333 هَ . ق .) از فرزندان امرای مغرب و مورخ و حافظ حدیث است . وی از مردم قیروان افریقیه است . او راست : طبقات علماء افریقیه . عباد افریقیه . کتاب التاریخ . مناقب بنی تمیم . المحن . و موت العلماء و جز اینها. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 846).
تمیمی . [ت َ ] (اِخ ) محمدبن علی التمیمی المغربی التونسی (000-1286 هَ .ق .) از فضلای تونس بود و به مصر رفت و ناظر مسجد ابی ذهب و اوقاف آن گردید به ابراهیم پاشا نزدیک شد و به تعلیم فرزندانش همت گماشت و در الازهر هم تدریس می کرد و پس از مرگ ابراهیم پاشا به حجاز رفت ومدتی در آنجا بود و سپس به قسطنطنیه رفت و در آنجا درگذشت . او راست : تعدیل المرقاة و جلاء المرآة. حاشیه ای برمرآة الاصول ملاخسرو. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 954).
تمیمی . [ت َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن سلوم التمیمی ال-نجدی . از ع-لم__اء ف-رای-ض و الهی-ات اس-ت (... - 1246 هَ . ق .) وی در عطار از قرای سدیر نجد متولد شد و به احساءرفت سپس در سوق الشیوخ سکونت جست و در آنجا درگذشت . او راست : شرح البرهانیة. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 953).
دانشنامه عمومی
جاسم تمیمی، شخصیت سیاسی عرب های خوزستان
عبدالله تمیمی، مهندس عمران اهل ایران
عبدالواحد تمیمی، محدث شیعه و قاضی شهر آمِد
فرخ تمیمی، شاعر معاصر اهل ایران
مهریه تمیمی، زبان شناس و شاعر عربی مغربی
دانشنامه اسلامی
...